#انگشتر_و_تخت_بهشتی
💫روزی فاطمه سلام الله علیها از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم انگشتری خواست ، فرمود :
فاطمه جان! می خواهی مطلبی به تو بیاموزم بهتر از انگشتر باشد؟
- آری پدر جان!
- هرگاه نماز شب خواندی از درگاه خدا انگشتری بخواه ، که حاجت تو روا می شود.
فاطمه سلام الله علیها به دستور پیغمبر عمل کرد ، پس از نماز شب حاجتش را از خدا طلبید ، ناگاه هاتفی ندا داد :
فاطمه! انگشتری که می خواستی زیر جا نمازت می باشد.
زهرای مرضیه گوشه ی جانماز را بلند کرد، انگشتر یاقوتی را که بسیار گرانبها بود دید.
آن را بر انگشت کرده و با خوشحالی به خواب رفت. در عالم رؤیا دید که در بهشت است و در آنجا سه قصر زیبا را دید که نظیر نداشتند.
پرسید : این قصرها از آن کیست؟
گفتند : از آن فاطمه دختر رسول خدا است.
فاطمه سلام الله علیها داخل یکی از آنها شد و به گردش پرداخت ، تخت زیبایی را دید که به جای چهار پایه، سه پایه دارد.
پرسید : چرا تخت به این زیبایی سه پایه دارد؟
گفتند : صاحبش ، در دنیا از خداوند انگشتری خواست لذا یکی از پایه های آن را کندند ، انگشتری ساخته به او هدیه کردند.
بدین جهت آن تخت سه پایه است.
صبح که شد فاطمه نزد پدرش رسول خدا آمد و ماجرای خوابش را برای پدر تعریف کرد.
💫پیامبر با چند جمله پر معنا دخترش را موعظه کرد. فرمود :
دخترم! دنیا برای شما نیست ، آنچه برای شماست ، سرای دیگر است و وعده گاه شما بهشت است. شما را با دنیای فانی و فریبنده چه کار؟!
💫آنگاه فرمود : فاطمه جان انگشتر را به جای خود (زیر جانمازت) بگذار. فاطمه چنین کرد و به خواب رفت ، در عالم معنا دید در بهشت وارد آن قصر شد ، کنار تخت آمد دید چهار پایه دارد.
از راز آن پرسید ، گفتند : انگشتر باز گردانده شد ، و پایه چهارم در جای خود قرار گرفت. و تخت به شکل اولیه خود بازگشت.
💫آری بهشت و نعمت های آن را اعمال خود ما می سازد. و همچنین دوزخ را.
- 📚 بحارالانوار ،ج ۹،ص ۵۰
(برگرفته از داستان های بحارالانوار جلد ۹ نوشته محمود ناصری)
🔸🌸🔸🔸👌
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات